سازمان گردشگری جهانی در اجلاس سال ۱۹۹۲ ریو (کنفرانس سازمان ملل دریاره محیطزیست و توسعه) دو پیشنهاد مهم را در این زمینه مطرح ساخت: نخست اینکه آگاهی زیستمحیطی بایستی به واسطه سفر و گردشگری ارتقاء پیدا کند. دوم اینکه گردشگری با مدیریت صحیح لزوماً میبایست دوستدار محیطزیست باشد و نه در مقابل آن.راهکارها و چهارچوب گردشگری موفق و پایدار بر مبنای ۷ اصل اساسی استوار است: ۱) شناخت مکانهای باارزش اعم از طبیعی، فرهنگی و … ۲) پیگیری و جستجوی مستمر جهت اضافه کردن بر فهرست مکانهای فوقالذکر ۳) توسعه همکاریهای مفید چندجانبه چه در زمینه گردشگری و چه در زمینه مسائل علمی ۴) وارد کردن میراث طبیعی، فرهنگی و گردشگری در برنامههای تجاری و حرفهای ۵) تشویق به سرمایهگذاری و بازاریابی ۶) استفاده از تجربههای ارزشمند گردشگری، علمی و … ۷) احترام به تعهدات، الزامات و حقوق جامعه مقصد.سازمان محیطزیست و میراث فرهنگی استرالیا چندین گام ساده را برای تحقق این اهداف کلان مطرح کرده که شاید اشاره بر یکی از موارد آن از بحث به دور نباشد: این سازمان یکی از گامهای اساسی برای برنامهریزی در زمینه گردشگری را «تعیین و شناخت تاثیرات زیستمحیطی» میداند و معتقد است که در این مبحث برنامهریزان صنعت گردشگری میبایست حداقل به سوالات ذیل پاسخ دهند: آیا گردشگری در منطقه میتواند به نوعی بر اکوسیستمها یا گونههای جانوری و گیاهی منحصربفرد تاثیرگذار باشد؟ اهرم مثبت گردشگری چگونه میتواند در راستای حفاظت از چنین عرصههایی وارد عمل شود؟ آیا کلیه تاثیرات انسانی بر گیاهان، خاک، آب، حیاتوحش و مصالح ساختمانی قدیمی مورد مطالعه قرار گرفته؟ آیا ارزیابیهای زیستمحیطی و مطالعات باستانشناسی حاکی از تایید گردشگری و پذیرش بازدیدکنندگان است؟ گردشگری چگونه میتواند بر حفظ ذخایر طبیعی از جمله آب و مسائل مهمتری از جمله ترویج فرهنگ بازیافت تاثیر داشته باشد؟اکنون همه این ریزاندیشیها را مقایسه کنید با عملکرد سازمان حفاظت از محیطزیست که متاسفانه نهتنها دربهای مناطق حفاظتشده را بر روی گردشگران عادی بسته بلکه حتی از پیادهسازی و اجرای راهکارهای کاهش تقابل نیز به دور مانده. بدیهی است که با ادامه این روند مناطق حفاظتشده روز به روز مهجورتر خواهند شد و حربه منافع اقتصادی سایر صنایع بر منابع طبیعی که اتفاقاً واجد منافع کلان اقتصادی هستند، خواهد چربید.